بسم رب الشهداء
... با سلام به آخرين ذخيره الهی حضرت مهدی (ع) و رهبر کبير انقلاب اسلامی حضرت امام خمينی، حال که در جبهه رفته ام تا که در راه حق گام بردارم و برای پيروزی حق بر عليه باطل نبرد کنم. به شما مردم وصيت می نمايم که هميشه و در هر حال ياد خدا را فراموش نکنيد و امام را در هر حال ياری کنيد برای سلامتی او دعا نمائيد و با هم وحدت داشته باشيد.
آن خانه ای که نيمه تمام است به مستضعفی که مستحق آن باشد بفروشيد به اين صورت که پول زمين را نگيريد ولی پول ساختمان و مصالح آنرا گرفته و خرج مراسم جهت يادبود، و اگر کم بود از پول فروش مالی پرداخت کنيد واگر اضافه آمد برای همين سال در ماه مبارک رمضان يک ختم برای يادبود مادرم بگيريد.
ای پدر در حق من زحمت زياد کشيدی خدا ترا اجر دهد. خواهر و برادرم اگر از من بدی ديديد حلالم کنيد و از همه برای من معذرت خواهی نمائيد و مرا ببخشيد.
خدانگهدارتان باد. خداحافظ سيد محمد اطيابی دعای امام يادتان نرود.
در يکی از روزهای سال 1338 در روستای وانشان از توابع شهرستان گلپايگان در خانواده ای مذهبی پسری به دنيا آمد که او را سيد محمد ناميدند. محمد با توجه به اينکه پسری بود که از همان کودکی بسيار باهوش و همينطور از همان دوران طفوليت با ادب و بسيار نجيب بود در سن 6 سالگی به دبستان محل سکونت قدم گذاشت و توانست پس از 5 سال مدرک خود را گرفته ودر مدرسه راهنمائی مشغول به تحصيل شد و بعد از اينکه دوره راهنمايی را گذراند ترک تحصيل کرد و به شغل خياطی پرداخت و هنگامی که به خدمت سربازی درآمد به پادگان دزفول منتقل شد. سال 57 بود که او به خدمت سربازی رفت و وقتی پيام امام خمينی را شنيد که سربازها از سربازی فرار کنند او هم به فرمان امام فرار کرد و شروع به پخش اعلاميه و توزيع نوشته هايی عليه شاه پرداخت و پس از پيروزی انقلاب اسلامی به فرمان امام دوباره به خدمت سربازی رفت و بعد از آن بار ديگر به شغل خياطی پرداخت و عضو بسيج شد و در پايگاه بسيج گاهی پرونده ها را تکميل می کرد و با شروع جنگ از طرف بسيج به شهر خرمشهر اعزام و در چندين مورد با دشمن بعثی درگير شد و سرانجام در تاريخ 16/2/61 در عمليات پيروزمندانه بيت المقدس به شهادت نائل گرديد.
ارسال دیدگاه
این جا کربلا، در سرچشمۀ جاذبه ایی که عالم را به محور عشق نظام داده است.