بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت من به همسر عزيزم فاطمه صغرا خانم سخايی فرد
آمريکای جنايتکار چون منافع خود را در ايران از دست داده و از آنجا که انقلاب اسلامی ايران تمام محرومين و به بندکشيدگان را می خواهد از زير يوغ استعمار و استثمار و استبداد بيرون آورد و ندای اسلام را به تمام جهان برساند و تمام ابرقدقدرتان را به خاک بکشد می بينم که آمريکا با توطئه عليه ايران و سرزمين اسلام می خواهند اسلام را نابود کنند و آن که می بينيم حمله نظامی می کند و موفق نمی شود کودتا می کند موفق نمی شود و در آخر از طريق مزدوران سرسپرده و خائنش صدام يزيد و مزدوران بعث عراق به مرز ايران و اسلام حمله ناجوانمردانه وحشيانه کرده و مرزنشينان و شهرهای ايران را زير بمباران هوايی قرار می دهد.
و اينجاست که اسلام و مملکت احتياج به دفاع دارد و اماممان در نطق آتشين خود می فرمايد دفاع امر واجب است به شهرهای جنگ زده کمک کنيد. زياد بی تابی و گريه زاری نکن زيرا آمريکا از گريه شما شاد می شود.
ودر اينجا بر همه مردم به ويژه مسلمانان است که از شعور اسلامی خود دفاع کنند و در اين راه جان خود را فدای اسلام نمايند و دراين وقت جوانان نقش مهمتری را بر عهده بايد داشته باشند و از جان و مال و ناموس خود گذشته و به سوی مناطق جنگی برای حفظ اسلام و قرآن و سرکوبی دشمنان دين و قرآن بشتابند و تا از جان گذشتگی جوانان و مردم نباشد اسلام حفظ نمی شود و در اين موقع که رهسپار مناطق جنگی هستم به همسرخود و همه زنان و مادران وخواهران و پدران می گويم که با از دست دادن همسر يا فرزند خود ناراحت نباشند زيرا که چه بکشند و يا کشته شوند برای اسلام انجام داده اند و اجرشان با خداست و از ايثار نمودن خود هراسی به دل راه نبايد بدهند و همچنان کوه استوار و پابرجا به انقلاب اسلامی خود خدمت کنند.
همسرم در اين موقع که ما درگير جنگ با آمريکا هستيم از تو می خواهم که به شايعات گوش ندهی و ترس و هراسی را به دل خود راه نده که خدا با صابرين است هر چه می توانی مصرف و قناعت را پيشه خود کن و فقط هدفت اسلام و خدا و قرآن باشد که تا زمانی که ما شهيد در راه اسلام می دهيم پيروزيم حرف زياد است. خداحافظ
خداحافظ- خدايار و ياورت باد- همسر شما حسين سخايی
شهيد محمدحسين سخائی در روستای تيکن از توابع شهرستان گلپايگان در خانواده ای فقير و مستضعف به دنيا آمد و تا سن 12 سالگی در روستای تيکن به تحصيل اشتغال داشت و در امور کشاورزی و دامداری به پدرش کمک می نمود. مقطع دبيرستان را در شهرستان گلپايگان با موفقيت به اتمام رسانيد و يکی از محصلين با هوش دبيرستان بود پس ازآن خدمت سربازی خود را انجام داد که اواخر حکومت طاغوت بود ايشان در آتجا فعاليت هائی داشته است پس از مراجعت از سربازی با پيروزی انقلاب ابتدا درکميته و سپس به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد پس از دو سال خدمت در سپاه به درخواست جهادسازندگی گلپايگان مامور به خدمت در جهاد شد که رسماٌ تا زمان شهادت خدمت جهاد بود با شروع جنگ تحميلی ايران با ندای حضرت امام(ره) لبيک گفت و عازم جبهه های جنگ حق عليه باطل شد و تمام وقت خود را در جبهه ها گذراند و علی رغم اينکه ايشان آمارگير و منشی گردان بود با اصرار خودش در خط مقدم جبهه حضور پيدا کرد و در عمليات رمضان سال 61 شرکت نمود. در نتيجه به فيض شهادت نائل گرديد که پس از 14 سال مفقوديت جسد مطهرش به وطن بازگشت.
ارسال دیدگاه
این جا کربلا، در سرچشمۀ جاذبه ایی که عالم را به محور عشق نظام داده است.