اولياء الله در دو صورت و در دو مورد از خواستن طول عمر صرفنظر می کنند يکی آنگاه که احساس کنند وضعی دارند که ديگر هر چه بمانند توفيق بيشتری در طاعت نمی يابند، برعکس به جای تکامل تناقص می يابند علی (ع) می فرمايد: خدايا مرا عمر عطا کن مادام که عمرم صرف طاعت شود اگر بناست زندگيم چراگاه شيطان شود مرا هر چه زودتر به سوی خود ببر. صورت دوم شهادت است اولياءالله مرگ بصورت شهادت را بلا شرط از خدا طلب می کنند زيرا شهادت هر دو خلصت را دارد هم عمل و تکامل است. هر عمل نيکی در نردبان تکامل بالاتر هم دارد جز شهادت و از طرف ديگر انتقال به جهان ديگر است که امری محبوب و مطلوب و مورد آرزوی اولياء الله است اينست که می بينيم مثل علی (ع) آنگاه می بيند مرگش بصورت شهادت نصيبش شده از خوشحالی در پوست خود نمی گنجد علی (ع) در فاصله ضربت خوردن تا وفات جمله های زيادی دارد که در کتب و از جمله در نهج البلاغه مسطور است، می فرمايد به خدا قسم هيچ امر مکروه و خلاف انتظاری برای من رخ نداده است همان رخ داده که می خواستم، به آرزوی خود که همان شهادت است رسيدم مثل من کيست که شب تاريک در جستجوی آب در صحرائی می گردد و ناگاه چاه آبی و يا سرچشمه ای پيدا می کند مثل من مثل جوينده ايست که به مطلوب خود نائل شده باشد حافظ به همين جمله ها نظر دارد، آنجا که می گويد:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که اين تازه براتم دادند
در سحر 19 رمضان تا ضربت دشمن فرق علی را می شکافد اولين يا دومين جمله ای که از او شنيده می شود اينست که فزت برب الکعبه، سوگند به پروردگار کعبه که رستگار شدم پس شهادت از نظر اسلام برای شخص شهيد يک موفقيت است بلکه بزرگترين موفقيت است آرزوست بلکه بزرگترين آرزوست.
عاشقم، عاشق به رويت گرنمی دانی بدان سوختم در آرزويت گر نمی دانی بدان
مهدی جان
پدرم و مادرم و برادران راهی که من انتخاب کردم با آگاهيست که سرور شهيدان حسين (ع) در آن راه به شهادت رسيد در اين راه بايد برای استحکام بخشيدن به مظاهر جمهوری اسلامی از جان و دل مايه گذاشت و از همه چيز خود گذشت تا بتوان به پيروزی رسيد اگر در اين راه که انتخاب کرده ام به شهادت رسيدم به آرزوی خود رسيدم آرزوئيکه مدتها در انتظارش ثانيه شماری می کردم من به خواست خداوند و اراده خداوند تبارک و تعالی و با آگاهی کامل در اين راه به ماموريت می روم، اميدوارم که بتوانم با نثار خون خودم رضايت خالق جهان هفت آسمان را حاصل نمايم خدمت تمامی دوستان و آشنايان از قول من سلام برسانيد و از آنها طلب حلاليت کنيد.
خدايا خدايا رهبر ما را تا انقلاب مهدی نگهدار
پايان وصيت نامه شهيد محمدجواد بياتی
و حالا قسمتی از وصيتنامه همرزمش شهيد محمداسماعيل بياتی
.... من از پدر و مادر گراميم که در کودکی شبها را برای آسودگی من بيداری کشيدند تا مرا به چنين سنی رساندند و فرزند خود را نثار انقلاب و اسلام نمودند می خواهم که مرا حلال کنند، و اگر از من خطا يا کارهای ناشايسته انجام گرفته است مرا حلال کنند و از برادران بزرگوارم می خواهم که راه مرا حسين وار ادامه دهند و نگذارند خون شهدا را اين ابرقدرتها پايمال کنند، از خواهران عزيزم می خواهم که راه مرا زينب گونه ادامه دهند همانطوريکه زينب (س) با تحمل از دست دادن 72 عزيز و برادرش صبر و استقامت خود را به جهانيان ثابت کرد و از خويشاوندان و تمام فاميل می خواهم که مرا حلال کنند من امانتی در دست پدر و مادر و خويشاوندان بودم و خدا خودش فرموده است بنده ای را که بيافرينم خودم می دانم چه زمانی آن بنده را به خودم برگردانم و از شما می خواهم که برای من يکسال نماز قضا و چهل روز روزه برای من بگيريد از تمام فاميل و دوستان می خواهم مرا حلال کنند واگر شهادت نصيبم شد در رباط سرخ به خاک بسپارند.
ارسال دیدگاه
این جا کربلا، در سرچشمۀ جاذبه ایی که عالم را به محور عشق نظام داده است.