بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت پدر و مادر عزيزم
سلام عرض می کنم اميدوارم سلام گرم و صميمانه مرا از منزلگاه ابديم بپذيريد. عذر می خواهم که بدون اجازه شما به جبهه آمدم اميدوارم که از اين بابت مرا ببخشيد. و اکنون که من شهيد شده ام نيز اميدوارم که خداوند به شما صبر عنايت فرمايد. اين امر خداست که بايد با دشمنان اسلام جنگيد تا دين خدا از آسيب در امان بماند و اين فرمان قرآن است که بايد با کسانيکه با شما به جنگ برخواستند مقابله کنيد و آنقدر پايداری و استقامت ورزيد که يا پيروز شويد و يا با باسرافرازی شهيد گرديد که اين شهادت خود نيز پيروزی است. بايد به يقين بدانيد که تمام امور از جانب خداست مال, فرزند,جان و ساير چيزها همگی از جانب خداست و به صورت امانت در دست ماست آنهم چند روز محدودی بيشتر صاحب اينها نيستيم در آخر بايد همگی را تقديم خدا کرد. من هم امانتی بودم از جانب خدا که خداوند به شما هديه کرد همانطور که مرا عطا کرد اکنون مرا به جانب خود پذيرفته است از اين رو نبايد ناراحتی و بی صبری از خود نشان دهيد که اجرتان پيش خدا کاسته شود. حتماٌ بدانيد که خداوند هميشه صلاح بندگانش را می خواهد و چه بسا که اموری ناگوار باشد ولی در اصل دارای خير و برکت زيادی باشد. از شما می خواهم که قرآن را مرتباٌ بخوانيد و برای امام دعا کنيد اکنون ما جنگهای زيادی در پيش داريم بايد کاملاٌ خود را برای جنگهای طولانی آماده کرد. خوشا به حال آنانکه در اين دنيا دعوت حق را لبيک گفته و آنقدر ثابت قدم ماندند تا بديدار خدايشان شتافتند مبادا اطن زندگی چند روزه دنيا ما را از ياد خدا ببرد. اين دنيا کاملاٌ حجابی بيش نيست از اين حجاب بايد خود را رهانيد و به نور مطلق رسيد. يقين بدانيد که در پيشگاه خداوند دارای اجر و منزلت بزرگی هستيد زيرا شايستگی آن را پيدا کرد که فرزندتان شهيد شود بار ديگر می گويم که کاملاٌ به اسلام وفادار باشيد برای طول عمر امام خمينی و سلامتی او دعا کنيد من پس از اينکه اعلام کردند کسانيکه داوطلبند می توانند در اين حمله شرکت کنند بسيار خوشحال شدم و برای اعزام به جبهه آماده شدم تا اينکه در روز14/12/60 عازم گرديدم اکنون اين نامه را می نويسم در يک اردوگاه در جبهه رقابيه شوش هستم و منتظريم تا حمله فرا رسد خدمت آقا جواد و آقا مجيد و آقا ناصر سلام می رسانم, خواهرم را سلام برسانيد.
اميدوارم که همگی موفق و پيروز باشيد.
والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته قربان شما فرزندتان مجتبی 28/12/60
ارسال دیدگاه
این جا کربلا، در سرچشمۀ جاذبه ایی که عالم را به محور عشق نظام داده است.