بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان
درود به رهبر کبير انقلاب اسلامی, بنيان گذار جمهوری اسلامی ايران امام خمينی, سلام به روان پاک شهيدان از صدر اسلام تا شروع اين انقلاب پرشکوه ملت شهيدپرور ايران و اين شهيدان جنگ تحميلی. درود بيکران به خانواده های عزيز شهيدان انقلاب و جنگ تحميلی و معلولين و مجروحين و باز سلام به خانواده های گرامی اسراء
اکنون که مدت 6 سال از شروع اين انقلاب پرشکوه اسلاميان می گذرد و بحمدالله اين انقلاب روز به روز به پيروزی بيشتری دست يافته است و دست جنايتکاران و وطن فروشان داخلی و خارجی را به خاک مذلت کشيده است و منافع کشورهای مزدور شرق و غرب از سر ملت شهيد پرور ايران کوتاه شده است. اين مزدوران که منافع خود را در خطر ديدند و هر دری را چه خود می خواستند رو به ايران بازکنند و چه توسط نوکران خود تا دوباره منافع از دست رفته خود را بيابند ولی امام عزيز با هوشياری تمام رو در روی آمريکا گفت که آمريکا هيچ غلطی نمی تواند بکند و نکرد و با در صحنه بودن حزب الله ريشه وطن فروشان و احزاب منحله مجاهدين که دم از خلق ما زدند و توده ها را از بن برکندند تا جای که دست آمريکا از همه جا قطع شد. تا اينکه توسط جيره خوار خود اين جنگ را به ما تحميل کرد و حال که مدت 5 سال است که از شروع اين جنگ می گذرد و ملت شهيد پرور و فداکار ايران تاکنون بحمدالله دشمنی متجاوز را از خاک ميهن اسلامی بيرون کرده و چنان سيلی به حزب بعث عراق و ارباب او زده است که ديگر از جای خودشان بلند نمی شود و اين وظيفه همه مسلمانان است که به گفته امامان به جبهه بروند وايران عزيزمان را به دست دشمنان ندهند.
اينجانب برادر حقير شما مدت 2 سال خدمت سربازی را در اين حکومت جمهوری اسلامی در استان کردستان انجام داده ام و با خود فروختگان داخلی, حزب منحله کومله و دمکرات برای نجات اسلام و اين انقلاب و اين مملکت درگير و مبارزه نمودم و بار ديگر وظيفه خود دانستم که به ياری برادران و همسنگريان اسلامی به جبهه های جنگ بروم تا بتوانم کمک ناچيزی به آنها بکنم.
البته به گفته رهبرم گوش فرا دادم و تقاضائی که از برادران و سروران عزيزم دارم اين است که به جبهه بروند واسلام را نجات دهند و خواهشی که دارم اين است که برادران عزيزی که در راه و کارهای اداری اين مملکت هستند کم کاری نکنند و موجب نارضائی و ناراحتی اين مردم نشوند و به خانواده های شهيدان سری بزنند و نمازهای جمعه را ترک نکنند واز مسئولين انتظامی و شهربانی و ژاندارمری و برادران سپاه و بسيج تقاضا دارم که با منافقين مبارزه را ادامه دهند واين مبارزه به پايان برسانند و نگذارند که اين منافقين خانواده های شهيدان و حزب الله را سرکوب کنند.
و حال سخنم با پدر و مادر عزيز و خواهرم و برادر از جان بهترم حسين, پدر و مادر مهربانم اگرکه من با مقام شهادت نائل گشتم بدانيد که مايه افتخار و سرفرازی شماست. می دانم که شما هستی خودتان را فدای من کرديد تا مرا به اينجا برسانيد و حال که می خواستيد از اين ميوه استفاده کنيد دشمنان اسلامی اين ميوه را از شما گرفتند. اگر نتوانستم اين همه زحمت های شما را جبران کنم شرمنده شما هستم. واگر می بينيد من درمقابل احساسات شما بی تفاوت هستم معذرت می خواهم شما پيش خدای خود عزيز هستيد. خواهرهای عزيز شما در شهادت من گريه نکنيد و در مقابل دشمنان اسلامی همچون کوه بايستيد و مرا حلال کنيد چون يک به يک شما برای من رنج کشيده ايد و من شرمنده يک يک شما هستم. پدر و مادرم را دلداری بدهيد و هر وقتی که به گلپايگان آمديد سری به من بزنيد. مرا دعا کنيد.
برادر عزيز حسين جان در شهادت من گريه نکن و سفارشهائی که به تو کردم يک يک انجام بده که در ده ديگر برادری نداری که به کمکت بشتابد و تنها هستی. مرا به بزرگی خودت ببخش حسين جان می دانم که تنها آرزو و اميد شما من بودم و حال که ديگر بين شما نيستم مرا حلال کن. از پدر و مادرم دست برندار و از آنها مواظبت کن.
والسلام مجتبی بخشنده
ارسال دیدگاه
این جا کربلا، در سرچشمۀ جاذبه ایی که عالم را به محور عشق نظام داده است.