قسمتی از وصيتنامه شهيد
امروز انقلاب اسلامی ما برای تداوم خود به اين خونها احتياج دارد. به اين فکر نباشيد که همه ي مظاهر اين دنيا فانی است و نبايد به خاطر از دست رفتن آنها غصه خورد. خوشا آنانکه از خوب و بد آن برای رضای خدا رو سفيد از اين گذرگاه پرخطر گذشتند. به عنوان وصيت اصلی من روی سنگ قبرم بنويسيد: پشتيبان ولايت فقيه باشيد.
وصيت نامه شهيد علينقی
بسم الله الرحمن الرحيم
بسم رب الشهداء و الصديقين
کل شی هالک الا وجهه
وصيت کردن وظيفه شرعی هر مسلمان است. من اينک وقت زيادی ندارم و گرنه حرفهای زيادی دارم که بزنم بطور خلاصه شمه ای از آنچه را می خواهم و می بايد بگويم در زير آوردم:
نخست مادر زجر کشيده ام، من به خاطر آنهمه زحمت که برايم کشيدی از تو تشکر می کنم. خداوند از تو راضی باشد و اجر زحماتت را به کرم خود افزون فرمايد. نمی توانم تو را از گريه منع کنم، چرا که می دانم به اين کار قادر نيستی ولی بدان خون من از خون ديگران رنگين تر نيست و امروز انقلاب اسلامی ما برای تداوم خود به اين خونها احتياج دارد. مبادا که دلبستگی به من، تو را از ياد خدا غافل کند. هر وقت که به فکر من افتادی و يا برای از دست دادنم افسوس خوری، به اين فکر باش که همه مظاهر اين دنيا فانی است و نبايد به خاطر از دست رفتن آنها غصه خورد. خوشا آنانکه از خوب و بد آن برای رضای خدا روسفيد از اين گذرگاه پرخطر گذشتند.
جنازه من را اگر اشکال شرعی و قانونی نداشت، روبروی مدرسه راهنمائی لايبيد دفن کنيد و به عنوان وصيت اصلی من روی سنگ قبرم بنويسيد: پشتيبان ولايت فقيه باشيد.
به بچه ها بخصوص محمدرضا وصيت می کنم که درسشان را با پشتکار بخوانند و هميشه در راه اسلام قدم بردارند چرا که جمهوری اسلامی در آينده بسيار به جوانان مسلمان و متخصص احتياج خواهد داشت واين وصيت را هميشه به آنها يادآوری کنيد. آنچه از من منقول غيرمنقول باقی می ماند همه را به مادر زجرکشيده ام می دهم جز اقلامی که ذيلا استثناء می کنم:
1-کتابهای من را در اختيار برادران انجمن اسلامی دانشکده صدا و سيما بگذاريد تا آنها کتب انحرافی را نابود کنند ويا به نحو مطمئنی که باعث گمراهی کسی نشود نگهداری کنند و کتابهای ديگرم را در اختيار مادرم بگذارند تا او بطور بالسويه بين رضا و محمد فرزندان خواهر و برادرم تقسيم کند.
از مادرم که به هيچ وجه حق فرزندی را در مورد او بجا نياوردم و از عموم دوستان و آشنايان حلاليت می طلبم و تقاضا دارم که برايم از درگاه خداوند غفار طلب مغفرت نمايند. بدليل نبودن وقت نتوانستم وصيت کاملتری بنويسم و وقت اندکی را که در اختيار داشتم صرف نوشتن قسمتهای واجب کردم ولی مادرم! صبرکن که اگر صبرکنی و بخاطر خدا صبر کنی توقف تو نيز در اين منزلگاه لغزنده به پايان خواهد رسيد و سربلند به پيشگاه خدای متعال خواهی رسيد انشاء ا... با فاطمه زهرا(س) و زينب کبری(س) محشور خواهی شد. به ساير کسانی که مرا می شناسند نيز وصيت می کنم که پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به اين مملکت آسيبی نرسد.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدی (عج) خمينی را نگهدار
زنده باد اسلام، سرنگون باد بيرق کفر، درود بر قائد اسلام، امام خمينی
والسلام علينقی توکلی مورخه 10/7/61
اين شهيد عزيز در روستای لايبيد از توابع ميمه ی اصفهان در يک خانواده ی مذهبی به دنيا آمد و بعد از طی تحصيلات ابتدايی در زادگاهش، جهت ادامه تحصيل به تهران رفت و در سال 65 موفق به اخذ ديپلم گرديد و وارد دانشکده صدا و سيما شد. ايشان با وجود فقر و تنگدستی پله های ترقی روحی و معنوی را طی نمود و قبل از پيروزی انقلاب به همراه دوستانش به تاسيس انجمن اسلامی دانشجويان پرداخت وعلاوه بر آن نسبت به تاسيس صندوق های تعاون کارگران در زادگاهش اقدام نمود. شهيد چهارماه در سنگر صدا و سيمای مرکز سنندج به خدمت مشغول بود اما آنچه روح تشنه او را سيراب می کرد جانبازی و فداکاری در جبهه های جنگ بود. او در عمليات بسياری از جمله فتح المبين شرکت داشت و نهايتاٌ در سپيدم دم روز چهارشنبه 26/8/1361 پرواز سرخ فام خود را به سوی معبود يکتايش آغاز کرد.
ارسال دیدگاه
این جا کربلا، در سرچشمۀ جاذبه ایی که عالم را به محور عشق نظام داده است.