بسم الله الرحمن الرحيم
بنام الله پاسدار حرم خون شهيدان و با سلام و درود به پيشگاه مقدس امام زمان (عج) و با سلام و درود بر نائب بر حقش خمينی کبير و سلام و درود بر شهيدان از صدر اسلام تا کنون باری پدر و مادر گراميم اگر من شهيد شدم و فدای دين اسلام شدم هيچگونه ناراحتی نداشته باشيد چون خون من از خون صدها هزار شهيد رنگين تر نيست و باری پدر گراميم زياد خودت را به آزار و اذيت نينداز و مادر گراميم من اگر سربازی رفتم کسی مرا مجبور نکرده است و من به خاطر دين و ناموس و ميهن عزيزم رفته ام و هيچ وقت به مردم تهمت نزنيد. چون اگر ما و رفقايمان نرويم پس بايد چه کسی از ميهن ما پاسداری کند. وقتی که من دست به قلم بردم و اين وصيت نامه را می نوشتم تمام اعضای بدنم به لرزه افتاده بود ولی ديگر چاره ای نبود, پدر و مادر گراميم اگر من شهيد شدم برای من گريه نکنيد اگر خواستيد برای علی اکبر حسين گريه کنيد پدر و مادر گراميم تنها خواهش من اين است که پشت سر مردم غيبت نکنيد, خواهران و برادرانم اگر من شهيد شدم راه مرا ادامه دهيد خواهرانم با حجاب باشيد تا دين اسلام پا بر جا باشد خواهرانم با حجاب باشيد که حجاب شما مشت محکمی بر دهان آمريکا و شرق و غرب باشد برادرم عبدی محمد اگر من شهيد شدم بر کارهای پدر بسيار سررسی کن و برادرم رضا درست را خوب بخوان و تا درست تمام شد به خدمت خود بپردازيد و مادرم ديگر امری ندارم فقط کم زحمت بکشيد, پدر جان يکی از رفيقهايم در حدود 160 تومان از من می خواهد پولش را بدهيد که مرتضی او را می شناسد يادت نرود.
به اميد پيروزی رزمندگان اسلام اگر من شهيد شدم مرا در زادگاه خودم کنار شهيد ذبيح الله موگوئی به خاک بسپاريد. والسلام
خدايا خدايا تا انقلاب مهدی خمينی رانگهدار
شهيد مرادی سال 1344 در روستای هرستانه عليا از توابع شهرستان گلپايگان و در خانواده ای فقير و متدين ديده به جهان گشود او در دوران طفوليت با سختی ها و مشکلات زيادی مواجه شد از جمله در سن شش ماهگی دچار بيماری سختی شد که ديگر اميد به زنده ماندنش نبود تا اينکه به خواست خدا حالش رو به بهود يافت. پس از طی دوره کودکی تحصيلات ابتدائی را در همان روستا گذراند و سال اول راهنمائی را در مدرسه دهخدا (شهر) گذراند ولی چون خانواده آنها از لحاظ اقتصادی در مضيقه بودند به ناچار برادر شهيدمان تحصيل را رها نمود و روی به کار آورد ودر کنار خانواده به کار کشاورزی با پدر مشغول شد و اين وضع ادامه داشت تا اينکه جنگ تحميلی آغاز گرديد و ايشان چندين بار خواسته بود که از طريق بسيج به جبهه اعزام گردد ولی به خاطر مشکلات موفق نشد تا اينکه در آبان 1363 داوطلبانه به خدمت سربازی پذيرفته شد و در طول خدمت به مسجد سليمان و تهران و سپس در آذربايجان و در آخر به بانه اعزام گرديد و درجبهه های جنگ با کفار و ضد انقلاب به مبارزه پرداخت تا اينکه در تاريخ 20/3/64 در جبهه بانه به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.
ارسال دیدگاه
این جا کربلا، در سرچشمۀ جاذبه ایی که عالم را به محور عشق نظام داده است.